دوست داشت اسمش ارغوان بود

دوست داره بنویسه

دوست داشت اسمش ارغوان بود

دوست داره بنویسه


کنار پنجره نشسته بود و از پشت شیشه های بخارگرفته به بیرون نگاه میکرد هوا داشت تاریک میشد و باید این وقت ها ریسه ها رو روشن میکردند،منتظر بود لحظه روشن کردن ریسه ها رو ببینه و بعد از جاش پاشه و بره خونه.

خونه، home sweet home اسم خونه براش عجیب اومد زیر لب چندبار گفت خونه خونه لیوانشو به لباش نزدیک کرد و جرعه اخر رو سر کشید.خونه براش چه معنی داشت جز مکانی برای خوابیدن و حمام کردن.همین،پس شیرینیش کجا بود.یادش رفته بود وقتی که اون رفته بود تمام شیرینی گرمی یه خونه رو با خودش برده بود و تنها اسمی از خونه رو براش کنار گذاشته بود.لیوان رو روی میز گذاشت و به سمت پنجره برگشت ریسه هارو روشن کرده بودند.چرا همیشه به اخر قصه میرسید...

کیفش رو برداشت و همینطوری که زیرلب میگفت home sweet home به سمت خونه راه افتاد

  • ارغوان بنت

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی