- ۹۵/۰۲/۰۵
- ۰ نظر
صبح چشمامو در یکی از خانه های قدیمی مراکش که بوی قهوه ترکیب شده با هل در تمامی اتاق پراکنده شده باز کنم , به سمت یکی از کافه های پاریسی بروم و صبحانه ام را انجا بخورم , نزدیکی های ظهر به خاطر گرمی هوا در یکی از سواحل اسپانیا اب تنی کنم , در کوچه پس کوچه های استامبول قدم بزنم و به اواز زن ترک که از دل تنگی می خواند گوش دهم , ناهار را در یکی از رستوران های محلی که اسپاگتی هایش معروف است بخورم , بعد از ظهر با دوچرخه ام در هلند گشتی بزنم و به لاله های رنگارنگ چشم بدوزم , در یکی از مراسم های شادی هندی ها شرکت کنم و رنگی شوم , شب را در زیر شکوفه های گیلاس توکیو بگذرانم و در حالیکه امواج دریای مدیترانه برایم لالایی میخوانند در یکی از سواحل یونان بخوابم.
- ۹۵/۰۲/۰۵